مراجعين وب هدفمند هستند و به تبليغاتي که به هدف آنها مربوط نشود، توجهي نمي کنند. براي موفقيت، آگهي ها بايد با اهداف و آنچه در ذهن کاربران است، هماهنگ باشد.
دلايل مختلفي براي عدم موفقيت تبليغات روي وب وجود دارد. اما اين موضوع زماني قابل توجه است که آگهي به موضوع مورد علاقه کاربر مربتط باشد و باز هم شکست بخورد. چرا اين اتفاق مي افتد؟
براي شروع بايد علل موفقيت تبليغات متني در موتورهاي جستجو را بررسي کنيم.
هر کاربري به دنبال يک هدف است – ممکن است دنبال اطلاعاتي درباره دوربينهاي ديجيتال باشد يا بخواهد کتابي خريداري کند. در هر صورت، توجه کاربر کاملا به مسائلي معطوف است که به نحوي او را به هدف خود مي رساند.
هنگامي که کاربر عنواني براي جستجو وارد مي کند، موتور جستجو آگهي هايي را که مستقيما مربوط به موضوع جستجو باشد، برمي گرداند. بنابراين کاربران آنها را مشاهده و دنبال مي کنند. حتي اين گونه آگهي ها موثرتر از نتايج ديگر جستجو هستند زيرا نشان دهنده اعتبار تبليغ کننده و علاقه او به جذب مشتريان است.
نشانه گرفتن اهداف کاربر
متوجه شديم که رمز موفقيت تبليغات مطابق بودن آن با اهداف کاربر است. براي رسيدن به اين مقصود، آگهي هاي متني روش موثري است. تبليغات گرافيکي نگاه بيننده را به خود جذب مي کند. اما تبليغات هدفمند تضميني براي جلب توجه و ذهن بيننده است. بنابراين بايد مسائل جانبي و نمايشي نامربوط را کنار بگذاريد و بسيار صريح موضوع فروش خود را به اطلاع بيننده برسانيد. البته به همراه يکی لينک به صفحه ای که اطلاعات جزئی درباره محصولات در آن قرار دارد. انتظار انتقال تمام اطلاعات از طريق يک آگهی بسيار غير منطقی است و کسانی که سعی دارند مطالب زيادی را به زور در يک تبليغ کوچک بگنجانند، منافع ابرمتنها را از دست می دهند.
آگهی هايی که در مواقع مختلف ناگهان ظاهر می شوند يا تبليغ در سايتهای خبری و ديگر سايتها بسيار وسوسه کننده است اما با اين کارها موفق نمی شويد زيرا در راستای هدف بيننده پيش نمی رويد. کاربران اکنون می خواهند خبری را مطالعه کنند يا مشغول هر کار ديگری هستند که به خاطر آن به سايت آمده اند و تبليغات در اين زمان حتی اگر کشش زيادی داشته باشند، مورد توجه واقع نمی شوند.
و هنگامی که کار آنها به اتمام می رسد و آماده دريافت تبليغات هستند، آن آگهی ها ديگر وجود ندارند.
مزايای ثبات
بسياری مواقع پيش آمده است که مشغول انجام کاری روی سايت هستيم و متوجه آگهی جالبی می شويم. اين اتفاق معمولا در زمانهای مرده ای که منتظر باز شدن صفحه جديدی هستيم پيش می آيد. يک پيغام روانی در ذهن ما ايجاد می شود که برگرديم و آن را ببينيم. اما حدس بزنيد چه اتفاقی افتاده است؟ در برگشت آگهی ديگری در آن محل قرار دارد و اين مغاير با يکی از اصول اوليه طراحی مناسب است : ثبات.
مکينتاش در سال 1984، به طراحان توصيه کرد که اطلاعات را به طور ناگهانی از کاربران نگيرند. اين مسئله مصداقهای متفاوتی دارد، ذهن کاربران در صورت مواجه شدند با ظاهر متفاوت يک صفحه مغشوش خواهد شد.
مثلا زمانی که در حال خواندن روزنامه هستيد، صفحه ها را برمی گردانيد و داستان را دنبال می کنيد و ناگهان چشمتان به آگهی جذابی می افتد به احتمال زياد به خواندن خبر ادامه می دهيد اما پيامی در ذهنتان حک می شود که بعدا برگرديد و آنرا ببينيد. در برگشت هنوز هم آگهی در محل قبلی وجود دارد.
وب سايتها هم بايد به همين ترتيب عمل کنند. نبايد ميان کار مردم مزاحم آنها شد. بايد به نحوي به آنها امکان داد تا بعدا به آن مراجعه کنند. حتی اگر از آن صفحه خارج شده باشند. مثلا می توان در محل مخصوص تبليغات دکمه ای قرار داد که ده آگهی آخر را نمايش دهد. ما پيش گويی می کنيم که با اين کار موفقيت آگهی ها افزايش می يابد. اين راهکار شبيه روشی است که در صفحات اصلی سايت استفاده می شود و آرشيوی از رويدادهای اخير سايت در آن تشکيل می شود.
متاسفانه اکثر وب سايتهای کنونی راه اشتباهی را برای تبليغات طی می کنند و هر روز حجم آنها را بيشتر و آزاردهنده تر می کنند. حرکت در خلاف جهت اصلا راه عاقلانه ای نيست.
آيا می خواهيد آگهی شما مؤثر باشد ؟
در سايتی که خوب طراحی شده آگهی بدهيد. از منافع ابرمتنها غافل نشويد. و از همه مهم تر به مسائل روانشناسی بينندگان دقت کنيد.