ثبت آگهی رایگان

خیال‌انگیز

8 / 10
از 125 کاربر
مرجع : اشعار رهی معیری بازدید : 400
مطالب » شعر و ادبیات » اشعار رهی معیری » شنبه 15 اسفند 1394 در 40 : 9
خیال‌انگیز و جان‌پرور چو بوی گل سراپایی نداری غیر از این عیبی که می‌دانی که زیبایی من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم که بر دیدار طاقت سوز خود عاشق‌تر از مایی به شمع و ماه حاجت نیست بزم عاشقانت را تو شمع مجلس‌افروزی تو ماه مجلس‌آرایی منم ابر و تویی گلبن که می‌خندی چو می‌گریم تویی مهر و منم اختر که می‌میرم چو م ...
خیال‌انگیز

خیال‌انگیز

خیال‌انگیز و جان‌پرور چو بوی گل سراپایی

نداری غیر از این عیبی که می‌دانی که زیبایی

من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم

که بر دیدار طاقت سوز خود عاشق‌تر از مایی

به شمع و ماه حاجت نیست بزم عاشقانت را

تو شمع مجلس‌افروزی تو ماه مجلس‌آرایی

منم ابر و تویی گلبن که می‌خندی چو می‌گریم

تویی مهر و منم اختر که می‌میرم چو می‌آیی

مطلبهای مرتبط

مهر و وفای خويشتن

مهر و وفای خويشتن

من اسیرم در کف مهر و وفای خويشتن  ورنه او سنگيندل نامهرباني بیش نیست  #رهی_معیری 🌿
همچو مجنون

همچو مجنون

همچو مجنونگفتگو با خویشتن باید مرابی زبانم همزبانی همچو من باید مرا…
فریاد بی حاصل

فریاد بی حاصل

در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنمگر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنمدر پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو ملمن شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنماول کنم اندیشه ای تا برگزینم پیشه ایآخر به یک پ ...
وفای شمع

وفای شمع

مردم از درد و نمی ایی به بالینم هنوز مرگ خود م یبینم و رویت نمی بینم هنوز بر لب آمد جان و رفتند آشنایان از سرم شمع را نازم که می گرید به بالینم هنوز آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از د ...

دسته بندی مطالب

آمار سایت

نمایش همه
علاقه مندی ها ()