ثبت آگهی رایگان

جواني در شعر فارسی - شهریار

8 / 10
از 132 کاربر
مرجع : بازدید : 545
مطالب » شعر و ادبیات » اشعار شهریار » یکشنبه 29 فروردین 1395 در 2 : 22
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی رانجستم زندگانی را و گم کردم جوانی راکنون با بار پیری آرزومندم که برگردمبه دنبال جوانی کوره راه زندگانی رابه یاد یار دیرین کاروان گم کرده رامانمکه شب در خواب بیند همرهان کاروانی رابهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابیچه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی راچه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستیکه در کامم به زهرآلود شهد شادمانی راسخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دلخدایا ...
جواني در شعر فارسی - شهریار

جواني در شعر فارسی - شهریار

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را
به یاد یار دیرین کاروان گم کرده رامانم
که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را
بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی
چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را
چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی
که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را
سخن با من نمی گوئی
الا ای همزبان دل
خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را
نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده
به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را
به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان
خدا را بر مگردان این بلای آسمانی را
نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن
که از آب بقا جویند عمر جاودانی را
شهریار

 

مطلبهای مرتبط

جواني در شعر فارسی - شهریار

جواني در شعر فارسی - شهریار

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی رانجستم زندگانی را و گم کردم جوانی راکنون با بار پیری آرزومندم که برگردمبه دنبال جوانی کوره راه زندگانی رابه یاد یار دیرین کاروان گم کرده رامانمکه شب در خواب بیند همر ...
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را - شعری زیبا از شهریار

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را - شعری زیبا از شهریار

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا راکه به ماسوا فکندی همه سایه هما رادل اگر خداشناسی همه در رخ علی بینبه علی شناختم من به خدا قسم خدا رابه خدا که در دو عالم اثر از فنا نماندچو علی گرفته باشد سر چشمه بقا ...
اشعار کـــوتاه و زیبـای شـهریار

اشعار کـــوتاه و زیبـای شـهریار

              در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــی ----- كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی هــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی - ...
باز امشب

باز امشب

باز امشب ای ستاره‌ی تابان نیامدیباز ای سپیده‌ی شب هجران نیامدی شمعم شکفته بود که خندد به روی توافسوس ای شکوفه‌ی خندان نیامدیزندانی تو بودم و مهتاب من چراباز امشب از دریچه‌ی زندان ...

دسته بندی مطالب

آمار سایت

نمایش همه
علاقه مندی ها ()