محققان مختلف رويكردهاي متفاوتي را در بررسي آثار تجارت الكترونيك درنظر داشته اند، ازجمله: برخي در سطح كلان به بررسي آثار در كشورهاي جهان يا منطقه خاصي پرداخته اند، مانند كشورهاي اتحاديه اروپا و سـازمان همكاري و توسعه اقتصادي (OECD) . برخي در سطح خرد آثار فناوري اطلاعات و ارتباطات را باتوجه به فعاليتهاي موسسه موردتحليل قرار داده اند، مانند زنجيره ارزش؛ برخي در سطح صنعت يا بخشي خاص از صنعت آثار تجارت ...
سنجش ارزش تجارت الكترونيك در عملكرد شركتهاي توليدي
محققان مختلف رويكردهاي متفاوتي را در بررسي آثار تجارت الكترونيك درنظر داشته اند، ازجمله: برخي در سطح كلان به بررسي آثار در كشورهاي جهان يا منطقه خاصي پرداخته اند، مانند كشورهاي اتحاديه اروپا و سـازمان همكاري و توسعه اقتصادي (OECD) .
برخي در سطح خرد آثار فناوري اطلاعات و ارتباطات را باتوجه به فعاليتهاي موسسه موردتحليل قرار داده اند، مانند زنجيره ارزش؛
برخي در سطح صنعت يا بخشي خاص از صنعت آثار تجارت الكترونيك را بررسي كرده اند، مانند شركتهاي كوچك يا متوسط يا خردهفروشيها.
آنچه كه به عنوان معيار براي سنجش اين آثار موردتوجه قرار گرفته اند، بسته به هدف هر پژوهش متفاوت بوده است.
در اين مقاله ضمن ارائه تعريفي جامع از تجارت الكترونيك، و تاكيد بر لزوم توجه به تجارت الكترونيك به عنوان يك اهرم رقابتي و همافزايي تا به عنوان ابزاري براي افزايش كارايي، معيارها و شاخصهايي براي تعيين ميزان تاثير تجارت الكترونيك بر عملكرد سازمانهاي تجاري معرفي شده است. اين شاخصها چهارچوبي تئوريك برمبناي تئوري مبتني بر منابع ارائه مي دهد. اعتبار اين معيارها به طور تجربي توسط ZHU, KRAEMER(2002) موردآزمون قرار گرفته شده است.
مقدمه
توجه فزاينده سازمانها و دولتها به تجارت الكترونيك، ناشي از اهميت و ميزان تاثير قابل انتظاري است كه هم بر محيط عمومي همه سازمانها (به طور عام) و هم بر فعاليتهاي مختلف سازمانها (به طور خاص) ميگذارد. در كشورهاي پيشرفته و تازه صنعتي شده جهان، استفاده از تجارت الكترونيك به لحاظ مزاياي آن روز به روز گسترش مي يابد، اما كشورهاي در حال توسعه را با مشكلات مختلفي مواجه مي سازد. تجارت الكترونيك، تغييراتي بنيادين در معاملات تجاري، قوانين و مقررات بازار، محيط رقابتي بازار و ... پديد آورده است.
درحالي كه سرمايه گذاريهاي عظيمي در تجارت الكترونيك انجام مي شود، مديران و محققان هنوز در كشاكش آنند كه معيارهايي را براي تعيين تاثير اين سرمايه گذاري ها بر بهبود عملكردهاي تجاريشان تعيين كنند.
تعريفي جامع از تجارت الكترونيك
شايد بتوان ادعا كرد به اندازة پژوهشگراني كه روي اين موضوع پژوهش يا مطالعه كردهاند، تعريفي از تجارت الكترونيك يافت. تعريف سادهتر «انجام امور تجارت بهوسيله ابزارهاي الکترونيک» است. ضعف اين تعريف در اين نکته است که برخي افراد ممكن است دچار اين اشتباه شوند كه تنها تجارتي، تجارت الكترونيك است كه كاملاً به وسيلة ابزارهاي الكترونيك انجام شود.
سازمان توسعه و همكاريهاي اقتصادي (OECD)، تجارت الكترونيك را چنين تعريف كرده است: « انجام تجارت كالاها و خدمات از طريق تار جهان گستر، چه آن دسته از كالاها و خدماتي كه قابليت ارايه و تحويل از طريق تار جهان گستر را دارند و خواه آنهايي كه اين قابليت در آنها وجود ندارند» (Janathan Coppel 2000).
در تعريفي ديگر تجارت الكترونيك خريد و فروش كالاها، خدمات و اطلاعات با استفاده از شبكههاي رايانهاي از جمله تار جهان گستر ارايه شده است. (Turban , 2002)
«ونيستون كالاكاتا»(Whinston , Kalakata) تجارت الكترونيك را از چهار منظر زير تعريف مي كند:
-1 ديدگاه ارتباطي: تجارت الكترونيك ارايه دهندة اطلاعات، محصولات / خدمات يا پرداختها از طريق خطوط تلفن، شبكههاي رايانهاي و يا هر وسيلة الكترونيك ديگر است.
2- ديدگاه فرايند كسب و كار: تجارت الكترونيك كاربردي از فناوري در خودكار كردن معاملات تجاري و جريانهاي كاري است.
-3 ديدگاه خدماتي: تجارت الكترونيك ابزاري است كه علايق و خواستههاي شركتها، مشتريان و مديريت را مخاطب قرار داده و اداره ميكند، از هزينههاي خدمات مي كاهد، كيفيت كالاها را بهبود ميبخشد و سرعت تحويل كالا را افزايش ميدهد.
4- ديدگاه برخط: تجارت الكترونيك ظرفيتي براي خريد و فروش محصولات و اطلاعات و همينطور ساير خدمات پيوسته بر تار جهان گستر را فراهم ميسازد.
واضح است كه تجارت الكترونيك در بسياري از زمينهها قابل توصيف است. اما شايد مفيدترين توصيف آن با تجارت ارتباط پيدا ميكند: تجارت الكترونيك ،
تجارت كـــــردن از طريق ابزارهاي فناوري ارتباطي جديد است كه تمام جنبههاي تجارت را شامل ايجاد بازار تجاري، سفارش دهي، مديريت زنجيرة عرضه و معاملات پولي را در بر ميگيرد. (Gunasekaran , etal , 2002)
تغيير اهداف كسب و كار در تجارت الكترونيك
طي پژوهشي كه بين 2000 شركت درگير در تجارت الكترونيك انجام شد، پاسخهايي كه مربوط به پرسشهاي مزاياي مرتبط با تجارت الكترونيك بود نشان داد كه اهداف كسب و كارها در استفاده از تجارت الكترونيك در طول زمان تغيير كرده است. شركتهايي كه قبل از سالهاي 1997 اقدام به استفاده از شبكههاي رايانهاي و اينترنت كردهاند، دلايل منطقي و هدفمندي براي اين كار ارايه كردهاند.آنها مزايايي مثل كاهش
تعريف |
متغير |
طبقه |
ين متغير مشخص ميكند كه كاتالوگ كالا يا ساير اطلاعات در دسترس كالا بهطور برخط قابل دستيابي است ياخير؛ اين متغيرنشان ميدهد كه تارنما توانايي جستجو بر مبناي ويژگيكالا را دارد يا خير؛ اين توانايي به مشتريان كمك ميكند كه به سرعت كالاي مورد نظر خود را پيدا كند؛ اين متغيرنشان ميدهد كه آيا تارنما اطلاعاتي در مورد به روز رساني محصول نگهداري و بررسي سوالات كاربران در مورد موضوع خاص و پشتيباني بر مبناي پست الكترونيك يا ساير خدمات پشتيباني قبل و بعد از فروش را ارايه ميدهد. يا خير. |
الف- اطلاعات برخط محصول
ب - توانمندي جستجو
ج – بررسي محصول
د – به روز رساني محصول
|
اطلاعات |
- اين شاخص توانايي سفارش كالا را توسط مشتريان از طريق تارنما نشان ميدهد؛ - اين شاخص به مشتريان امكان دنبال كردن وضعيت سفارش كالا را نشان ميدهد و به خريداران كمك ميكند كه از موقعيت مكاني كالا و حركت آن در چرخة فرايند سفارش مطلع باشند؛ - اطلاعات، روية ها و مكانيسم هايي براي تسهيل كالاهاي مرجوعي؛
- نشان دهندة اطمينان به معاملات و دادههاي حساس مشتريان
|
الف-توانمندي خريد محصول ب - پيگيري بر خط سفارش
ج - مديريت حساب مشتريان د – اطمينان از امكان برگشت كالا
|
معاملات |
- اين شاخص به كاربر توانايي تركيب بندي ويژگيهاي محصول را از طريق تارنما ميدهد. اين كاركرد موجب ميشود محصولات برمبناي ترجيحات مشتريان سفارش داده شوند؛ - ويژگي كه كاربران ميتوانند در تارنما ثبت نام كنند و به محيط شخصي و پيغامهاي خصوصي خود دسترسي داشته باشند؛ - اين شاخص استفاده از پيشنهادهاي پويا و بر خط كالا را نشان ميدهد. - كاركردي كه به بازديد كنندگان برخط امكان سفارشي كردن محتواي مشاهده شده بر سايت را ميدهد؛ - پشتيبانيهاي فني بر خطي كه توسط نمايندگيهاي 24 ساعته اداره ميشود. |
الف – توانمندي ساخت تركيبي
ب - ثبت نام مشتريان
ج - پيشنهادهاي برخط
د - شخصي سازي محتواي سايت ه - پشتيبانيهاي به موقع
|
تعاملات وسفارشي سازي |
- تداركات برخط به تدارك مواد اوليه، قطعات توسط توليد كننده از طريق اينترنت اشاره دارد. - آيا شركت از مبادله الكترونيك دادهها يا اكسترانت براي مديريت زنجيرة ارزش استفاده ميكند؟ - آيا شركت جامعة برخطي را به عرضه كنندگان اختصاص داده است؟ (مانند فرمهاي مباحثه، اتاقهاي گپ زني، بوردهاي پيغام رساني،پرسش و پاسخ برخط و…) - شاخصي براي يكپارچه سازي برخط پايگاه دادهها و سيستمهاي اطلاعاتي با عرضه كنندگان. - كاركردي براي تسهيل حمل و مديريت لجستيك با عرضه كنندگان و توزيع كنندگان از طريق اينترنت. - آيا اطلاعات موجودي به روز است و بهطور برخط با عرضه كنندگان و همكاران تجاري از طريق ارتباطات الكترونيك در آن مشاركت دارند؟ |
الف - تداركات برخط
ب - ارتباطات EDI
ج - جامعة مجازي عرضه كنندگان
د - يكپارچگي سيستمهاي اطلاعاتي ه - برآورده كردن سفارش و لجستيك و - به اشتراك گذاري دادهها در مورد موجودي
|
پيوستگي عرضه كنندگان |
جدول 2 – شاخصهاي توانمنديهاي تجارت الكترونيك |
هزينههاي شركت، بهبود كيفيت خدمات قابل ارايه به مشتري و افزايش سرعت در عمليات و همچنين سادهسازي فرايندهاي اجرايي را مدنظر قرار دادهاند. اين مزايا ، مواردي هستند كه معمولاً مستلزم مهندسي فرايندهاي الكترونيك براي آن شركتها و روشهايي كه شركتها با مشتريان خود تعامل دارند را تحت تأثير قرار ميدهند.
«كرامروژو» (2002 - ,Zhu ,Kraemer) مدلي را براي سنجش توانمنديهاي تجارت الكترونيك بر عملكرد شركتها ارايه كردهاند. در اين مدل متغيرهاي اندازة شركت و نوع صنعت بهعنوان متغيرهاي كنترل در نظر گرفته شده است. چارچوب مفهومي اين مدل در شكل شماره يك آمده است:
اين دو نويسنده استدلال ميكنند كه به كارگيري تجارت الكترونيك، جريان اطلاعات را بهبود بخشيده و ناكارآمدي و هزينه معاملات را كاهش مي دهد. اقدامات استراتژيك در تجارت الكترونيك، از توانمنديهاي آن حاصل ميشود. اما اين توانمنديها بدون وجود زير ساختهاي مناسب در فناوري اطلاعات نميتواند عملكرد شركت را بهبود بخشد. اين زير ساختها كمك ميكند كه شركت كاربردهاي خلاقانه تجارت الكترونيك را سريعتر از رقبا بهكار بندد و مؤثرتر عمل كند.
براي سنجش عملكرد شركت، از شاخصهاي مالي استفاده شده است به گونهاي كه عملكرد، در سه بعد سود دهي، كاهش هزينهو كارايي موجودي مورد بررسي قرار گرفته است.
زير ساخت فناوري اطلاعات با متغيرهايي كه در ادبيات بهرهوري فناوري اطلاعات مورد استفاده قرار ميگيرند، عملياتي شده است و شاخصهاي سنجش توانمنديهاي تجارت الكترونيك در چهار بعد زير مورد اندازهگيري قرار گرفتهاند:
- اطلاعات: اطلاعات مفيد در مورد كالاها و خدمات؛
-معاملات: توانايي تسهيل معاملات برخط؛
-تعامل و سفارشي سازي: ظرفيت توانمندسازي تعاملهاي برخط بين كاربر و شركت و سفارشي كردن كالاها طبق ترجيحات فردي مشتريان؛
-ارتباطات عرضه كنندگان: اتصال الكترونيك براي يكپارچه كردن عرضه كنندگان از طريق سهيم شدن در اطلاعات.
جدول هاي شماره يك و دو بهطور خلاصه شاخصهاي اندازهگيري اين مدل را تعريف ميكند.
آنچه را كه اين دو نويسنده در نهايت نتيجهميگيرند آن است كه قبل از آنكه اقدامات استراتژيك شركت بتواند بهطور مؤثر عمل كند، ابتدا بايد منابع لازم به سرمايهگذاري در تجارت الكترونيك تخصيص داده شود و فرايندهاي تجاري تعديل گردند.
نتيجه گيري
با اينكه در ادبيات تلاش بسياري درجهت سنجش آثار تجارت الكترونيك شده است، ولي متاسفانه شاخصهاي يكسان و مشخصي براي اندازه گيري اين اثرات شناسايي نشده است. اين شاخصها عموما" به طوركلان مطرح شده اند و ميزان نفوذ تجارت الكترونيك در كشورها را نشان مي دهد. مانند حجم معاملات بازاريابي كسب و كار (B2B) و كسب و كار به مصرف كننده (B2C)، ارزش خريد يا فروش الكترونيكي، نسبت سرمايه گذاري در فناوري اطلاعات به توليد ناخالص داخلي.
در پژوهش (2002), ZHU, KRAEMER معيارهاي معرفي شده شاخصهايي را براي مطالعه تاثير به كارگيري تجارت الكترونيك بر عملكرد شركتها برحسب سوددهي، كاهش هزينه ها و كارايي عملياتي آنها معرفي مي كند.
نكته ديگري كه بايد به آن اشاره شود، آن است كه از آنجا كه اينترنت پيوستگي بيشتري را بين نهادها و افراد ايجاد مي كند، به كارگيري تجارت الكترونيك انسجام و يكپارچگي قوي تري را بين مشتريان، عرضه كنندگان و تامين كنندگان در زنجيره ارزش ضروري مي سازد. به اين معنا كه بهره گيري از مزاياي تجارت الكترونيك تنها با تلاشهاي شركت در ديجيتال كردن زنجيره ارزش خود قابل دستيابي نيست، بلكه آمادگي مشتريان، عرضه كنندگان، تامين كنندگان و ساير همكاران تجاري شركت كه در تعاملات و معاملات الكترونيك نقش دارند نيز حائزاهميت است.
منبع:
http://www.imi.ir/tadbir/tadbir-162/article-162/4.asp