مرجع :
بازدید :
400
امروزه اينترنت توانسته است بستري را درجهت صرفه جوئيهاي عظيم در هزينه هاي زنجيره تامين و نيز افزايش كارآيي خدمات مشتريان فراهم آورد. لجستيك الكتــرونيك (E-LOGISTICS) عمدتاً در راستاي اهداف شركتهايي است كه خواهان استفاده از تجارت الكترونيك در بهبود زنجيره تامين خود هستند. اين مقاله بر آن است تا لجستيك الكترونيك را وارد حيطه مديريت زنجيره تامين براي شركتهايي كند كه به صورت سنتي و يا ازطريق اينتــــــ ...
لجستيك الكترونيك
امروزه اينترنت توانسته است بستري را درجهت صرفه جوئيهاي عظيم در هزينه هاي زنجيره تامين و نيز افزايش كارآيي خدمات مشتريان فراهم آورد. لجستيك الكتــرونيك (E-LOGISTICS) عمدتاً در راستاي اهداف شركتهايي است كه خواهان استفاده از تجارت الكترونيك در بهبود زنجيره تامين خود هستند. اين مقاله بر آن است تا لجستيك الكترونيك را وارد حيطه مديريت زنجيره تامين براي شركتهايي كند كه به صورت سنتي و يا ازطريق اينتــــــرنت (ONLINE) به تجارت مي پردازند. گذشته از اين، نبايد فراموش كرد كه لجستيك الكترونيك محدود به حمل و نقل نيست بلكه به طور وسيعي وارد حيطه مديريت استراتژيك، شده است.
عوامل ايجادكننده
امروزه، همانگونه كه رقابت در بسياري از بخشها تشديد شده است، توقعات مشتريان نيز به طور مداوم درحال تحول است. از اين رو، نياز به زمان توزيع سريعتر، مشتري گرايي بيشتر و سطح خدمات بهتر ملموس بوده و بايد به وسيله دسترسي به هنگام بر اطلاعات محموله، پشتيباني گردد. با وجود اين، نه تنها مشتريان مايل به پرداخت هيچگونه مبلغي درازاي اين منافع اضافي نيستند، بلكه به همان ميزان خواهان كاهش در قيمتها هستند. بنابراين، رويكردهاي سنتي در مديريت زنجيره تامين (SUPPLY-CHAIN MANAGEMENT=SCM) نمي تواند پاسخگوبه توقعات چنين مشترياني باشد. در طول ساليان متمادي كه شركتهاي بزرگ با استفاده از سيستم هاي كامپيوتري پيچيده نظير مبادله اطلاعات الكترونيكي (EDI) به ارتباط با تـــامين كنندگان، مراكز توزيع و... مي پرداختند تا به خواسته هايي برسند كه در بالا به آن اشاره شد.
امـــروزه، باتوجه به كاهش سريع در هزينه هاي نرم افزاري و سخت افزاري كامپيوتر، ديگر، سيستم هاي مبادله اطلاعات الكترونيكي سنتي با پروتكل هاي غيرمنعطف، هزينه هاي سنگين و كمبود دوستي با مشتري، پاسخگوي شركتها نبوده و بسياري از شركتها به طور قابل توجهي، به سيستم هاي مبتني بر وب به خاطر ارزان بودن و ساده بودن آنها، تمايل پيدا كرده اند. بدين خاطر، دادوستدهاي الكترونيكي با تامين كنندگان و مشتريان، در شركتهاي بزرگ بسيار گسترده تر شده است. همچنين امروزه چنين سيستم هايي از لحاظ هزينه اي براي شركتهاي متوسط و كوچك، مقرون به صرفه است. (اين درحالي است كه چنين شركتهايي در گذشته يا هيچ نوع معامله الكترونيكي نداشته و يا اگر هم داشتند، بسيار محدود و با تعداد اندكي از مشتريان قدرتمندي بود كه بر روي آن پافشاري مي كردند).
واقعيت كليدي آن است كه وب قادر است تا محيطي را به صورت «سيستم هاي باز» جهت ارتباط ميان مشتريان و تامين كنندگان - در همه اندازه ها و شكلها - فراهم آورد. اين بدان معناست كه برخلاف مبادله اطلاعات الكترونيكي سنتي (كه نيازمند نرم افزارها و سخت افزارهاي بخصوصي است). يك شركت مي تواند با استفاده از نرم افزار و سخت افزار و ارتباطاتي يكسان با همــــــــه مشتريان، تامين كنندگان، كارمندان از راه دور و... ازطريق وب متصل گردد.
درنتيجه، كاربرد فناوري اطلاعات و تجارت الكترونيك در بهبود مديريت زنجيره تامين به طور روزافزوني درحال گسترش بوده و بر تمامي بخشهاي زنجيــــــره تامين - خواه ناخواه - تاثيرگذار است.
منافع و واقعيتها
لجستيك الكترونيك، «مجموعه اقداماتي است كه بر روي شبكه اينترنت صورت گرفته و كارخانجات پراكنده، كاميونها، كشتي ها، انبارها و كاربران نهايي را در زمان به هنگام، به همديگر مرتبط مي سازد». مجموعه اقدامات زنجيره تامين، تمايل به پراكندگي در قسمتهاي مختلف شركت دارند و لجستيك الكترونيك بر روي يكپارچگي عملكردهاي متعدد شركت، پافشاري مي ورزد. لجستيك الكترونيك، چيزي بيش از حمل و نقل بوده و شامل طيف وسيعي از رويه هايي است كه در تامين كالاها و مواد اوليه وجود دارد. اين رويه ها شامل، سفارش تدارك و تامين، مديريت موجودي، انبارداري و توزيع، كارآيي حمل و نقــل، برنامه زمانبنـــدي حركت محموله، (VEHICLE SCHEDULING) مديريت بازده (RELURNS MANAGEMENT) و خدمات مشتريان است. ارتباطات، مي بايستي به هنگام بوده و اطلاعات ازطريق سيستم هاي اداري پشتيباني گردد كه درپي كاهش امور دستي و دفتري هستند. به عنوان مثال، مي توان به شركت كامپاك (COMPAC) اشاره كرد كه به طور چشمگيري اتكاي خود را به كاغذ كاهش داده است. استفاده از وب دراين راستا براي حذف مبادلات كاغذي، مي تواند صرفه جوئيهاي عظيمي را در هزينه و زمان به همراه داشته باشد. وب، همچنين باعث تسهيل در امر حذف سفارشات خريد، تاييديه هاي توزيع، صورتحسابهاي مواد و فاكتورها مي گردد. دورشدن از انجام عمليات كاغذي، مي تواند سرعت عكس العمل شركت را افزايش دهد و ارتباطات را با افرادي كه در نواحي زماني متفاوتي بوده و يا در شيفتهايي خارج از ساعات اداري هستند، بهبود بخشد. يكي ديگر از منافع بالقوه و قابل توجه وب، كاهش اشتباهاتي است كه ناشي از فعاليتهايي نظير دوباره وارد كردن اطلاعات، دريافت سفارشات به وسيله تلفن يا نمابر و... است.
وب، بهبودهايي را در امر تداركات و عمليات بخصوص در رابطه با دسترسي موجــــــودي و توزيع به موقع امكان پذير مي سازد. تمامي زنجيره تامين، مي بايستي كاملاً آشكار و شفاف باشد. تا بتوان از آن طريق رضايت كامل مشتري را به دست آورد و به كليه منافع لجستيك الكترونيك رسيد. اين امر مستلزم حركت پاياپاي اطلاعات و كالاها و خدمـــــات است. در اين صورت، مشتري مي تواند، اطلاعات كامل و به هنگام را از وضعيت محموله خود ازطريق اينترنت به دست آورد. تامين كنندگان و توزيع كنندگان نيز مي توانند در زمان كارمندان خود، كه در گذشته صرف پاسخ به سوالها درباره موقعيت سفارش مي شد، صرفه جويي كنند. اين، تفاوتي اساسي را بين لجستيك در اقتصاد قديم و جديد، روشن مي سازد.
مشكلاتي كه ناشي از شفافيت كانالهاي ارتباطي موجودي بزرگتر است، تنها به خاطر ماهيت فني آن نيست، بلكه مشكلاتي را نيز شامل مي شود كه ناشي از شفافيت و ارتباطات مشاركتي بين بخشهاي مختلف يك زنجيره تامين است. بدين خاطر، به نظر مي رسد كه ائتلافي بين بخشهاي مختلف، جهت دستيابي به پيش بيني، زمانبندي و برنامه ريزي منابع دقيقتر، ضروري است.
در بخش انبار و توزيع، مي بايستي كنترل موجودي بر روي هر محموله و حتي هر كالا صورت گيرد. مراكز انبار و توزيع بايد اين انعطاف را داشته باشند كه به درخواستهاي متنـــوع مشتريان توجه كنند. نياز به اين انعطاف پذيري و سازگاري، با اشكال جديد رقابت بين المللي و جهاني (كه تغيير دائمي خواسته هاي مشتريان را درپي دارد) بيشتر درك مي شود. دوباره تاكيد مي شود كه «آشكار بودن موجودي» (INVENTORY VISIBILITY) و نيز «شفافيت اطلاعات»(INFORMATION TRANSPARENCY) ، 2 ركن اسـاسي در سيستم هاي لجستيك الكترونيك جهت وصول به موفقيت هستند.
لجستيك الكترونيك، امروزه موجب بهبود و توسعه روشهاي مديريت زنجيره تامين در امر توزيع كالاها و خدمات با تحمل هزينه هايي كمتر، شده است. پيشرفتهايي كه در مديريت اطلاعـــــات، برنامه ريزيهاي پيچيده و سيستم هاي زمانبندي صورت گرفته است، از آن جمله اند. اگرچه چندين دهه است كه توليد به هنگام(JIT) ، مطرح شده است وليكن به طور سنتي، عمدتاً در تامين تعداد نسبتاً كوچكي از مشتريان كاربرد داشته است. اكنون تكنولوژي اطلاعات، توانسته بر مشكلات اداري ناشي از توليد و تامين مقادير بزرگ سفارشهاي شخصي براساس توليد به هنگام غلبه كند. در بعضي بخشهــا اين امر توانسته، حركت به سوي سيستم هاي ساخت توليدات سفارشي در كارخانجات عظيم را، تسهيل بخشيده و كالاها را به طور مستقيم به مصرف كننده نهايي، تحويل دهد (شركت مايكل دل (DELL) نمونه بارزي از چنين شركتهايي است).
ارزش واقعي، زماني ظهور مي يابد كه سيستم لجستيك الكترونيك با ديگر فرايندهاي مبتني بر تكنولوژي اطلاعات نظير MRP ياERP ، سيستم هاي اطلاعات مشتريان و نيز اطلاعات بازار ادغام گــردد. علاوه بر اين، تركيب سيستم هاي كامپيوتري اطلاعات مديريت با نرم افزارها و اطلاعات لجستيكي، مي تواند تجزيه و تحليل خريد و فروش كالا را براي ارائه خدمات بهتر به مشتريان و نيز كاهش هزينه ها، تسهيل بخشد.
ادغام مديريت زنجيره تامين با مديريت روابط مشتريان به بهبود در مزيتهاي رقابتي شركت منجر مي گردد. در تفكر استراتژيك اقتصاد قديم، كاهش هزينه ها و افزايش خدمات مشتريان به صورت مجزا و جداگانه ديده مي شد؛ درحالي كه در اقتصاد جديد، اين دو در تلفيق با همديگر اتفاق مي افتند. هدف «توليد درست در مكان، زمان و هزينه درست» بسيار بيش از گذشته، امكان تطبيق و سازگاري پيدا كرده است.
لجستيك الكترونيك سازمانها را قادر ساخته است كه با جمع آوري اطلاعات و پالايش آن (جهت تدارك و اجرا) تصوير بزرگ و ديد وسيعي از شركت را به دست آورند. از اين رو، مديريت كليه زنجيره تامين به صورت الكترونيكي امكان پذير بوده و سيستم لجستيكي، اقدام به توليد اطلاعاتي مي كند كه با عنوان بازخور به ديگر بخشهاي سازمان جهت اتخاذ تصميمات استراتژيك و تاكتيكي، منتقل مي شود. امروزه اينترنت، زمينه اي را براي دستيابي هرچه بيشتر به اطلاعات صحيح عرضه و تقاضا (به جاي پيش بيني آن) فراهم آورده است.
به طور خلاصه، لجستيك الكترونيك، شالوده اي را پي ريزي مي كند كه با شفافيت به هنگام، ارتباطات بدون مرز و راه حلهاي مشترك در زنجيره تامين، موجب بهبود فرايندهاي يك شركت مي شود.
امروزه، به خاطر آنكه شركتهاي زيادي، راه رسيدن به موفقيت را بهبود در زنجيره تامين خود تلقي كرده اند؛ لجستيك به موضوعي قابل توجه براي مالكان و مديران ارشد همانند مديران حمل و نقل، تبديل شده است. درواقع به يك معنا، مي توان گفت كه لجستيك الكترونيك، به يك سلاح رقابتي كليدي تبديل گشته است.
تاثير لجستيك الكترونيك بر تامين كنندگان و توزيع كنندگان شركتهاي بزرگ در امر لجستيك الكترونيك، پيشرو بوده اند. شركتهايي نظيرCISCO ، DELL ، ORACLE و INTEL، صرفه جوئيهاي عظيمي را در هزينه هاي خود بدين خاطر داشته اند. اين امر تاثير زنجيروار و تسلسلي را به همراه خواهد داشت. شركتهاي SERCOM LACK COMMUNICATIONS و SITUATIONS ، دو نمونه بارز، از شركتهايي هستند كه سرمايه گذاري عظيمي را در تجارت الكترونيك و فناوري اطلاعات صــــورت داده اند، تا خدمات بهتري را براي مشتريان موجود خود ارائه كنند.
شركت DELL در حركت به سوي توليد و توزيع به هنگـــــام، اقدام به حذف كامل توزيع كننــــدگان (مانند عمده فروشان و خرده فروشان) از زنجيره تامين خود، كرده است. همه شركتهايي كه درگير در كانال هاي توزيع هستند، جهت بقا در بازار، نيازمند آگاهي از تغييرات و تحولات بالقوه اي هستند كه ممكن است به طور ناگهاني در بخشهاي مختلف صنعت به وقوع بپيوندد. در بعضي از موارد، ممكن است كانال هاي توزيع هنوز اقداماتي را انجام دهند (و معاملات را كنترل كنند)، ليكن ديگر از روش سنتي خريد مجموعه هاي بزرگ سفارشي، ذخيره و سپس عرضه آن به مشتري پيروي نمي كنند. اين شركتها به جاي اين روش، نيازمند آن هستند كه تامين كنندگانشان، كالاها را برمبناي JIT توليد كرده و تك تك سفارشات را به طور مستقيم به توزيع كنندگان و يــــــــا مبادي محلي توزيع كنندگان، ارسال كنند.
واضح است، تامين كنندگاني كه در گذشته و به طور سنتي، مجموعه هاي بزرگ را توليد و سپس آن را در يك كانتينر گذاشته و در طول يك هفتــــه به مشتريان بزرگ خود، ارسال مي كردند، مجبور هستند تا در ابتدا، توانائيهاي جديد مديريت زنجيره تامين خود را توسعه و بهبود بخشند، تا اينكه بتوانند به طور مطمئن و اثربخشي به توليد براساس JIT پرداخته و هزاران سفارش فردي را در هر هفته به آدرسهاي مختلف، حمل و ارسال كنند.
توسعه چنين توانائيهايي، مي تواند مستلزم فرايندي پرهزينه و مدت دار و نيز اجراي فعاليتهايي سنگين باشد. تجربه شركت كنندگان در «صندوق توسعه تجارت الكترونيك ايرلند»، نشان مي دهد كه شركتهاي كوچك و متوسط، اغلب نيازمند 2 سال (يا بيشتر) برنامه ريزي و تغييرات جهت ورود اينترنت در فرايندهاي شركت هستند. اين ريسك تامين كنندگان، موجب از دست رفتن مشتريان كليدي خواهدشـد، اگرچه آنها قادر نباشند از پس هزينه هاي مربوطه برآيند و يا توانائيهايشان را با سرعت تقاضاي مشتريان ارتقا دهند. آنها بايد درصدد پيش بيني تقاضاي مشتريان بوده، تا اينكه بتوانند هرچه زودتر هرگونه ارتقايي را در توانائيهايشان، اعمــــــال كنند. ضمن اينكه مي بايستي از سرمايه گذاريهاي سنگين در توانائيهاي غيرضروري نيز، اجتناب ورزند.
زمان حمل سريعتر، ممكن است نيازمند سازگاري شركت با توليد سفارشي باشد. اين امر مي تواند مشكلاتي را براي تامين كنندگاني به وجود آورد كه موقعيت جغرافيايي آنها، نسبت به مشتريانشان، به نزديكي رقبايشان باشد. شركتهايي كه رقبايشان، اقدام به مديريت زنجيــره تامين ازطريق لجستيك الكترونيك مي كنند، ممكن است دچار مشكلات جدي گردند، حتي اگر مشتريان آنها هم به طور فعالانــــه درپي تغييرات در برنامه هاي زنجيره هاي تامين خود نباشند. اگرچه لجستيك الكترونيك، مزاياي رقابتي بالقوه اي را به همراه دارد وليكن تاخير زماني ناشي از دستيابي به آن مي تواند خطراتي را براي شركتهايي به ارمغان آورد كه ديرتر دست به چنين انتخابي مي زنند. چرا كه ممكن است زماني كه آنها از ابتكــــارات رقبايشان تقليد مي كنند، رقباي تهاجمي آنها، توانائيهايشان را در سطح بالاتري رسانيده باشند. توانائيهاي جديدي كه به وسيله توسعه و بهبود در لجستيك الكترونيك، به وجود آمده است، ممكن است موجب ترغيب شركتهاي بزرگ در رقابت براي توليـــــــد كارهاي نيمه سفارشي و سفارشهاي كوچك (كه در گذشته متعلق به شركتهاي كوچك و بزرگ بود) گردد. آنها، ممكن است امروزه قادر به كسب سودهايي از چنين سفارشاتي باشند، درحالي كه در گذشته هزينه هاي اداري چنين سفارشــاتي (كه به شيوه نيمه دستي صورت مي گرفت)، هرگونه سود بالقوه اي را غيرممكن مي ساخت. همچنين شركتهاي دور دست به همين نحو، ممكن است بازارهايي را مورد هدف قرار دهند كه در گذشته به واسطه محدوده جغرافيايي، محدود مي شدند. شركتهايي كه بر روي محدوده هاي جغرافيايي و يا ساخت مجموعه هاي كوچك با قيمتهاي بالاتر تمركز مي كنند، امكان بيشتري دارد كه نسبت به ساير رقباي بزرگترشان، مجبور به تجديدنظر در استراتژي هايشان (به سمت مديريت زنجيره تامين جديد) گردند.
استراتژي «تامين از خارج»
با فرض اينكه شركتي نيازمند بهبود و ارتقاي اساسي در توانائيهاي لجستيكي خود است، حال اين سوال مطرح است كه آيا لجستيك، يك كاركرد درون سازماني است يا اينكه مي بايستي به صورت «تامين از خارج» (OUTSOURCING) صورت پذيرد. طرفداران «تامين از خارج» استدلال مي كنند كه اين سياست، باعث ايجاد ارزش افزوده ازطريق افزايش بهره برداري از دارائيها، حذف پيشگيرانه هزينــه هاي سرمايه اي، كاهش هزينه هاي عملياتي و آزادشدن زمان مديريت جهت تمركز بر روي شايستگيهاي محوري شركت مي گردد. آنها تاكيد مي كنند كه پيمانكاران بهتر، محاسني دارند كه از آن جمله مي توان به داشتن دانش تخصصي و دسترسي به اطلاعات درباره بهترين فعاليتها اشاره كرد. آنها همچنين از منافع صرفه اقتصادي و تخصص گرايي در زمينه ارائه خدمات به مشتريان متعدد نيز بهره مي برند.
ليكن، بايد توجه داشت كه سياست تامين از خارج ممكن است مضاري را نيز همانند هزينه هاي مربوط به اجراي اين سياست و كاهش بالقوه كنترل درپي داشته باشد. كاهش كنترل بدان علت است كه شركتها، وابستگي شديدي به تامين كنندگان لجستيكي خود پيدا كرده، درحالي كه ديگر، مهارتهاي لجستيكي سابق خود را نداشته و تجهيزات خود را به كنـــــاري گذاشته اند. اين وابستگي شديد مي تواند در صورت بروز هرگونه مشكلي همانند اختلاف و منازعه بين طرفين، توقف فعاليتهاي تامين كنندگان و يا هرگونه تغيير در اهداف آنها (به عنوان مثال در فروش)، مخاطرات جدي را براي شركتهاي وابسته به همراه آورد.
براي موفقيت آميز بودن سياست تامين از خارج، وجود ارتباطات مشاركتي به همراه منافع و مسئوليت مشترك براي همه طرفهاي درگير الزامي است. يك برنامه صحيح «تامين از خارج» نيازمند سطح بالايي از اشتراك مساعي در بيـن طرفهاست. «شركت خواهان تامين»، مي بـــايستي اعتماد بالايي را به شركتهاي تامين كننده خدمات لجستيكي جهت اجراي وظايف اصلي شان، داشته باشند.
خدمات مشتريان و انعطاف پذيري، موضوعهاي قابل توجهي در اين زمينه هستند. شكست در ايجاد هرگونه عمليات لجستيكي در بازار رقابتي و درحال رشد، بدون توجه به دو عامل فوق، مطمئناً موجبات عدم رضايت مشتري و از دست رفتن تجارت مي شود. دستيابي به موفقيت، به اجراي فعاليتهايي بستگي دارد كه سطح بالايي از خدمات و اطمينان را برآورده مي سازند.
امروزه، تعدادي از شركتها هستند كه اقدامات كامپيوتري جامعي را به صورت الكترونيك عرضه مي كنند. به طور خلاصه، آنها خدماتشان را با عنوان شركتهاي تامين كننده خدمات كاربردي (ASP) ارائه مي كنند. علاوه بر اين، تعدادي از شركتهاي لجستيك ثالث(THIRD PARTY LOGISTICS) ، موسسات حمل و نقل(FREIGHT FORWARDERS) و شركتهاي اينترنتي (دات - كام)، مي توانند اقدامات مبتني بر وب را از سفارش گرفته تا پيگيري و مديريت حمل و نقل ارائه كنند. شركتهاي قديمي حمل و نقل (دريايي)، هم سيستم هاي الكترونيكي را راه اندازي كرده اند كه كار عمده آنها حمل و نقل بسته هاي مختلف است.
نتيجه گيري
كاربرد فناوري اطلاعات و تجارت الكترونيك در زمينه تداركات و اجرا مي تواند منافع عظيمي را با كاهش همزمان هزينه ها و افزايش رضايت مشتريان، به همراه داشته باشد.
معمولاً سرمايه گذاري تنها بر روي فناوري اطلاعات، كفايت نمي كند، بلكه ممكن است تغييرات اساسي در جنبه هاي فيزيكي زنجيره تامين، ضروري باشد، تا منافع بالقوه لجستيك الكترونيك به طور كامل حاصل آيد. از اين رو بهبودهاي رقابتي حاصل از لجستيك الكترونيك، مي تواند براي ساير رقبا كه مايل و يا قادر نيستند كه به چنين بهبودهايي دست يابند، تهديداتي را ايجاد كند، لذا تغييرات زنجيره تامين (كه به وسيله لجستيك الكترونيك تسهيل يافته است) مي تواند در نتيجه در بعضي شركتها موردتوجه قرار نگيرد و يا اينكه برعكس، در بعضي ديگر از شركتها، موجبات تغييرات اساسي و پرهزينه در شيوه توليد گردد.
به خاطر علل ذكر شده در بالا، لجستيك ديگر نمي تواند يك كاركرد و موضوع بخشي باشد، بلكه نيازمند آن است كه به عنوان عاملي محوري براي رسيدن به موفقيت كل شركت محسوب شده و مديريت گردد و به اين ترتيب تغييرات داخلي و خارجي در فعاليتهاي زنجيره تامين، ممكن است دليل كافي جهت تجديدنظر اساسي بعضي شركتها، در استراتژي كلي شركت محسوب گردد.
منبع: http://www.imi.ir/tadbir/tadbir-142/article-142/8.asp