ثبت آگهی رایگان

پيش ما سوختگان، مسجد و ميخانه يكيست

8 / 10
از 133 کاربر
مرجع : بازدید : 1182
مطالب » شعر و ادبیات » اشعار عارفانه » پنجشنبه 27 اسفند 1394 در 43 : 19
پيش ما سوختگان، مسجد و ميخانه يكيست حرم و دير يكي، سبحه و پيمانه يكي است اينهمه جنگ و جدل حاصل كوته‌نظريست گر نظر پاك كني، كعبه و بتخانه يكيست هر كسي قصه شوقش به زباني گويد چون نكو مي‌نگرم، حاصل افسانه يكيست اينهمه قصه ز سوداي گرفتارانست ورنه از روز ازل، دام يكي، دانه يكيست ره هركس به فسوني زده آن شوخ ار نه گريه نيمه شب و خنده مستانه يكيست گر زمن پرسي از آن لطف كه من مي‌دانم آشنا بر ...
پيش ما سوختگان، مسجد و ميخانه يكيست

پيش ما سوختگان، مسجد و ميخانه يكيست

پيش ما سوختگان، مسجد و ميخانه يكيست
حرم و دير يكي، سبحه و پيمانه يكي است
اينهمه جنگ و جدل حاصل كوته‌نظريست
گر نظر پاك كني، كعبه و بتخانه يكيست
هر كسي قصه شوقش به زباني گويد
چون نكو مي‌نگرم، حاصل افسانه يكيست
اينهمه قصه ز سوداي گرفتارانست
ورنه از روز ازل، دام يكي، دانه يكيست
ره هركس به فسوني زده آن شوخ ار نه
گريه نيمه شب و خنده مستانه يكيست
گر زمن پرسي از آن لطف كه من مي‌دانم
آشنا بر در اين خانه و بيگانه يكيست
هيچ غم نيست كه نسبت به جنونم دادند
بهر اين يك دو نفس، عاقل و فرزانه يكيست
عشق آتش بود و خانه خرابي دارد
پيش آتش، دل شمع و پر پروانه يكيست
گر به سرحد جنونت برد عشق عماد
بي‌وفايي و وفاداري جانانه يكيست

عماد خراساني

مطلبهای مرتبط

كوي باده فروش

كوي باده فروش

دوش رفتم به کوی باده فروش ز آتش عشق دل به جوش و خروش مجلسی نغز دیدم و روشن میر آن بزم پیر باده فروش چاکران ایستاده صف در صف باده خوران نشسته دوش بدوش پیر در صدر و می‌کشان گردش پاره‌ای ...
مناجات فیض کاشانی

مناجات فیض کاشانی

غزل زیر از حضرت فیض کاشانی شاید شرح حال بسیاری از سالکین باشد .سالکینی که گذشت ایام وفراق یار تازیانه ای است بر جانشان .کسانی که این جهان مادی برایشان قفسی کوچک است و در آن غریبند.  غزلی که باید ...
پيش ما سوختگان، مسجد و ميخانه يكيست

پيش ما سوختگان، مسجد و ميخانه يكيست

پيش ما سوختگان، مسجد و ميخانه يكيست حرم و دير يكي، سبحه و پيمانه يكي است اينهمه جنگ و جدل حاصل كوته‌نظريست گر نظر پاك كني، كعبه و بتخانه يكيست هر كسي قصه شوقش به زباني گويد چون نكو مي‌نگرم، ...
آمده‌ام به عذر تو ای طرب و قرار جان

آمده‌ام به عذر تو ای طرب و قرار جان

آمده‌ام به عذر تو ای طرب و قرار جان عفو نما و درگذر از گنه و عثار جان نیست بجز رضای تو قفل گشای عقل و دل نیست بجز هوای تو قبله و افتخار جان سوخته شد ز هجر تو گ ...

دسته بندی مطالب

آمار سایت

نمایش همه
علاقه مندی ها ()